ادامه ي خاطرات خرداد1393
20خرداددختر خاله هام وخاله ام اومدن خونه آنا شب موقع رفتن علي رفت خونه دايي ناصر وفرداش 21خرداد با هم رفتن استخر .
چهارشنبه هم با دايي ناصر اينا برا شام رفته بودن خونه خاله هانيه ،ال اي منو كلافه كرده بود كه علي چرا نمياد
پنج شنبه هم رفتيم مراسم پنج شنبه شب خواهر زاده دامادمون از ائنجام رفتيم خونه خاله هانيه شب هم آرمان وپارلا اومدن خونه ما وشب همه با هم تو اتاق علي خوابيدن
جمعه 23خرداد با بابا وآقا وحيد وخاله هانيه وباجي رفتيم پيرانشهر .علي وال اي كلي سفارش داده بودن كه مام برا علي دارت گرفتيم وكشتي كج و آدماي دزد دريايي و...كه علي ساعت به ساعت زنگ مي زد وآمار مي گرفت كه چي برام گرفتين وموقع بر گشتن هم هي اس ام اس مي زد كي ميرسين خدارو شكر از خريدامون خوشش اومد .
يك شنبه 25خرداد
دايي ناصراينا همه مونو براي شام به ائل گلي دعوت كرده بودن .دستشون درد نكنه خيلي زحمت كشيده بودن چند جور سالاد ودسر و....واقعا عالي بود
دوشنبه 26 خرداد
امروز كارنامه كلاس پنجم علي رو گرفتيم وبراي كلاس ششم ثبت نامش كرديم .دست پسر تلاشگرم درد نكنه كه طبق معمول هميشه كارنامش خيلي خوبه.
28خرداد .چهارشنبه
براشام تاس كباب پختم ورفتيم دنبال عيز وعمه وبا هم رفتيم پارك عباس ميرزا .بچه ها كلي باهم باري كردن وخوش گذروندن.اين دارت رو از پيرانشهر براش خريديم .خيلي خوشش مياد .
30خرداد.جمعه
دوباره اين هفته رفتيم پيرانشهر .اين هفته علي وال آي رو هم برديم .
درراه برگشت كنار درياچه اروميه ايستاديم وچندتا عكس يادگاري گرفتيم .اين وسايلايي هم كه دست بچه هاست خريداشون از پيرانشهره
هوافوق العاده گرم بود .