مهرماه 1393
خورشيد اولين روز مهر طلوع كرد.پس از نزديك به صدروز فاصله،اينك دلنشين ترين آهنگ زندگي ،زنگ مدرسه ،به فصل فاصله ها پايان مي دهد وخاطره انگيز ترين دوران زندگي دوباره آغاز مي شود
مهر آنقدر بوي بهار مي دهد كه پاييز بودن آن ،به يا نمي آيد.پاييز بوي مهر مي دهد ،بوي لبخند ،بوي درس ومدرسه وشوق كودكانه در پياده روها،بوي نمره هاي بيست بوي دفتر حساب ومشق هاي ناتمام،بوي دوستي ومحبت.
علي امسال به كلاس ششم مي ره.امسال گفته بود براي مدرسه ام مي خوام همه چيزم سبز وسياه باشه مام به نظرش احترام گذاشتيم وكيف وكفش وپيراهن و...تركيبي از رنگ هاي دلخواهش انتخاب كرديم .
صبح از خواب بيدارش كردم صبحانه و.. بعد آماده شد واز زير قرآن رد كردم وروانه مدرسه كردم .
علي در حال رفتن به مدرسه
دوم مهر ماه تولد بابايي است .برا نهار غذاي مورد علاقه بابارو با كمك ال ايدرست كردم .شام هم انا همه مونوبرا دعوت كرده بود رفتيم اونجا .دست انا وخاله ها درد نكنه كلي شرمندمون كردن.
آقا وحيد (شوهر خاله هانيه) مي گفت آتيش نشوني خبركردين ؟منم يك لحظه منظورشونو متوجه نشدم بعد ديدم منظورشون اينه كه آمار شمع هاي روي كيك زياده براي خاموش كردنش بايد آتيش نشوني بياد.كلي خنديديم .
رسم خانواده ما اينه كه هركس كه تولدشه بايد اون روز مسئول چايي بشه وزحمت چاي هاي اون روز رو به عهده بگيره .خيلي خوش گذشت
كيك بابايي
سفيدبرفيا وبابايي
علي وال اي و دخترخاله پارلا وپسرخاله ارميا
اي تمام زندگي وهستي ام سالهاي درازي است كه در گلخانه دلم گل محبتي را كه خودت كاشته اي ابياري مي كنم .عشق را باتو تجربه كردم وبدان مرواريد زيباي عشقت هميشه در صدف سرخ قلبم جاي دارد.به پاي همه ي خوبيهايت برايت خوب بودن ،خوب ماندن ،وخوب ديدن را ارزو مي كنم .
من وبچه ها زندگي وزيستن را در كنار تو يافتيم .تو مرد زندگي ماشدي.نام زيبايت هميشه اعتبار مابوده وهست.از خدا مي خواهم ساليان سال سايه ات بالاي سرمان باشد.
تا ابد دوستت داريم .
10مهرماه علي مسابقه شطرنج داشت .اينم عكس علي در حال مسابقه در فدراسيون شطرنج .
جمعه .11مهر
صبح ديدم علي اومد من وبابا يي رو بيدار كرد وگفت بياين صبحانه .رفتم ديدم سفره رو چيده ،پنير ،كره و..وجالب تر از همه اينكه املت پخته بودواز همه جالب تر اينكه به خاطر من كه تخم مرغ دوست ندارم تخم مرغشو كم زده بود .فكر همه جاشو كرده بود.
علي از اين كارها زياد مي كنه .چندبار تا حالا غذا پخته وواقعا هم خوشمزه مي پزه .تو تزيين هم خيلي مهارت داره .يكبار خاله نعيمه اينا خونه ما بودن يكدفعه ديديم علي پودينگ پخته چيده تو ظرفا وگذاشته تو سيني وبغلشون قاشق گذاشته و ...يعني دقيقا متل يك خانم كدبانو همه چيز مرتب وكامل بود .خاله نعيمه كف كرده بود .
عيدقربان عيد پاك ترين عيدهاست .عيد سر سپردگي وبندگي است .عيد بر آمدن انساني نو از خاكسترهاي خويشتن است .عيد قربان عيد نزديك شدن دلهايي است كه به قرب الهي رسيده اند .عيد قربان عيد بر آمدن روزي نو وانساني نو است .
عيدقربان مبارك
جمعه نهار رفتيم خونه عزيز .بعدش باهم رفتيم سر زمين خانوادگي بابا كه ارث پدريه بابا ايشونه.
مثل سالهاي قبل به خاطر شاگرد ممتاز بودن علي از اداره بابا جايزه داده بودن .علي هم خيلي خوشحال شده بود.