، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

علی سفید برفی

خاطرات 1382

به خاطر کار بابایی ، در زنجان زندگی میکردیم برای زایمان اومدم تبریز و پسر مهربو نمون در روز جمعه تاریخ ٢٦/٢/١٣٨٢مصادف با١٤ربیع الاول ١٤٢٤(سال گوسفند)ساعت٩صبح بدنیااومد.اینجاجلوی بیمارستان زکریااست دارم میرم زایمان. چون خونمون زنجان بود خو نه ی آقاجون اینا(بابای مامان)مو ندیم بابام دوهفته مرخصی گرفته بود که پیش ماباشه .شب قبل از زایمانم بابااومد تبریز و باهم رفتیم کمی دور زدیم بابامی خواست یکم از استرس من کم بشه ولی من دست خودم نبود ،بعد برگشتن به خو نه مامان سفره ی شامو پهن کرد و به تاکید دکترم شاممون سوپ بود سر شام بودیم که داداش نادر از شمال زنگ زد ومامان گوشی رو برداشت ودایی نادر گفت که می خواد بامن حرف بزنه من گوشی رو گرفت...
4 مهر 1392
1