خاطرات خرداد 1393
پنج شنبه 1خرداد
دايي ناصر زنگ زد به علي كه حاضرشو بريم استخر .عليم از خدا خواسته كلي ذوق كرد .دست دايي ناصر درد نكنه به علي خيلي خوش گذشته بود .
سه شنبه 6خرداد .عيد مبعث
علي از شب رفته بود خونه دايي ناصر وروز عيد هم با هم رفته بودن آينالي در اطراف كليبر
15خرداد.پنج شنبه
با مامان اينا وخواهر وبرادرام رفتيم اطراف روستاي ايري .خيلي جاي خوبي بود وآب وهواي خيلي عاليي داشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی