، تا این لحظه: 21 سال و 3 روز سن داره

علی سفید برفی

تولد

1393/2/17 21:46
نویسنده : مامان علی
306 بازدید
اشتراک گذاری

10ارديبهشت سال 1393

علي جان:

هميشه لبخند بر لبانت ،عشق در قلبت ،لطف در نگاهت،محبت در چهره ات،وحق در زبانت جاري باشد.

قبل از ظهر رفتيم ملاقات مامان يكي از دوستهاي دوران دبيرستانيمون خيلي ناراحت شدم مامانش با وجود اينكه ميان سال هست ولي چند ساله مريضه .خدابه همه ي مريضا شفاي عاجل بده.

درسته بيست وششم ارديبهشت  تولد عليه اما چون امتحانات پايان ترمش اون موقع بود تولد علي رو دهم ارديبهشت گرفتيم كه روز تولد من وخاله نعيمه است يعني با يك تير دو نشون زديم .

اينجا خاله هانيه كيك علي رو مياره وار مان هم برف شادي رو ميزنه وعليم اون گوشه معلومه با ذوق نشسته به خاله وارمان نگاه ميكنهبوس

 

 اينم كادوي بابا ومامان به علي جان،علي خيلي  دوست داشت   از اينا داشته باشه وبابام سورپرايز كرد وبراش كادوي تولد گرفتمحبت

 علي جان تولدت را هزاران هزار بار تبريك مي گويم .اميدوارم هميشه ايام شاد وخوشحال باشي.

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان ارمیا
13 اردیبهشت 93 10:35
علي جان هر قدر هم بزرگ بشي براي من همون علي كوچولوي هستي كه من و مامانت رو عوضي مي انداختي و اعث خنده ميشدي .برام همون علي هستي كه عاشقت بودم و يكبار هم وقتي 3 يا 4 ساله بودي دستت رو گرفتم و با من دوتايي با اتوبوس از زنجان تا تبريز اومدي بدون مامانت . علي اينو بدون هميشه دوست داشتم ، دارم و خواهم داشت . تولد تو بهترين هديه براي خانواده ما بود علي اميدوارم هميشه اينقدر خوب و مهربان باشي بعضي موقع ها مي بينم بزرك ميشي ميگم واي كم مونده براي رفتن به خدمت سربازي . واي اگه تو بري خدمت و ما كمتر ببينيمت بيشتر از مامانت فكر كنم آنا و خاله ها غصه بخورن علي وقتي دنيا اومده بودي همه به خاطر ديدن تو شده بود 5 شنبه شب بيايم زنجان و جمعه ظهر برگرديم تا فقط چند ساعت باهات باشيم آنا هم هميشه وقتي مي اومديد تبريز چه ذوقي ميكرد و منو ميفرستاد برات كلي كلي قاقا بخرم تا هر كدوم رو دوست داشتي برداري ولي امان از روزي كه شما برمي گشتيد زنجان . مامان مريض ميشد از دوري تو علي جان هر لحظه خدا را شاكرم كه تو رو به ما داد . اولين خواهرزاده من عاشقانه دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارممممممممممممممممممممممم