ادامه ی خاطرات تیر ماه
6 تیر- پنج شنبه امروز بابا تا ب بچگی های علی رو برای ال آی بست ،علی تقریبا هم سن وسال الان ال آی بود که ما این تا ب رو برای دومین روز کودکش براش گر فتیم . یاد ایا م... . علی کو چو لوی ما دیگه بزر گ شده وداره خواهرشو تا ب می ده ، ال آی کلی ذوق کرد ومن افسوس می خو ردم که چرا زود تر از این وصلش نکردیم . تیر 7-جمعه نعیمه صبح زنگ زد که الا ن از را ه رسیدیم وخسته ایم ،گفت ارمیارو میاریم بذاریم خو نه ی شما و بریم استراحت کنیم .بچه ها با اومدن ار میا خوشحال شدن و تا شب بازی کردن . عصر هم ما ما ن اینا با نعیمه اینا اومدن وسوغاتی های بچه ها رو آوردن (دست مامان بزرگ وخاله ها درد نکنه). سوغاتی های علی : دو تا پیرا هن مر ...