نوروز 1393
برا تحویل سال همه کارامونو انجام داده بودیم و سر سفره ی هفت سین منتظر تحویل سال بودیم . امیدوارم سال بر خیر وبرکت وبراز شادی برای همه باشه سالی باشه که هیچ کس مریض نشه ، هیچ کس عزیزی رو از دست نده ،برا هیچ کس اتفاق بدی نیفته ،وهرکی هر مشکلی داره تو این سال به لطف خدا مشکلش حل بشه ،هرکس قرضی داره ،قرضاشو بده ، همه ی مستاجرا صاحب خونه بشن و... علی سفره هفت سینمونو چیده بود . این سبزه رو هم آنا برامون درست کرده بود . اینم گوشی هم عیدی من وبابا به علی جانه بعد تحویل سال با آنا اینا خاله هانیه اینا ودایی ناصر اینا رفتیم عید دیدنی خونه خاله ی من . روز اول فروردین هم رفتیم خونه ی مامان بزرگ علی (مامان بابا ...
سیزده بدر سال 1393
امسال برا سیزده بدر باآنا اینا و خاله ها رفتیم مره خونی سرد رود حدود ساعت دوازده رسیدیم . علی خیلی زود چند تا دوست پیدا کرد و با هم مسابقه ی طناب کشی گذاشتن . اینجام ال آی در حال کمک به علی هستش واینجا در حال تشویق داداش علی چه احساساتی به خرج می ده مره خونی منظره ی زیبایی داشت که خاله هانیه جلوی آبشارش چند تا عکس از علی گرفت . اینم اضافه کنم علی مثل همیشه مثل یک مرد بهمون کمک کرد از شستن ظرف گرفته تا درست کردن ناهار ساعت هشت ونیم هم رسیدیم خونه .خدارو واقعا شکر می کنم که امسال ...
تولد پارلا
٩اسفند .جمعه تولد پارلا (دختر خاله علی )بود اینم چند تا عکس از تولد پارلا جون ...
جشن 29 بهمن
٢٩بهمن .سه شنبه تو کلاس علی اینا جشن گرفته بودن وخاله هانیه رفته بود تا از بچه ها فیلم برداری کنه وعکس بندازه پارلا هم با هانیه رفته بود کلاس علی اینا وتو جشنشون شرکت کرده بود ...
تولد آنا
یکشنبه ٢٠ بهمن تولد آنا بود ولی چون علی و آرمان درس داشتند مراسم رو موکول کردیم به روز ٥ شنبه ٢٤ بهمن. همگی با هم رفتیم بیرون شام خوردیم و از آنجا برگشتیم خونه خاله جون و تا حدود ١٢ شب اونجا بودیم و حسابی خوش گذشت شب هم پارلا و آرمان اومدند خونه ما و تا نصفه های شب با هم بازی کردن و حسابی بهشون خوش گذشت . ...
خونه خاله نعیمه
٢١ بهمن.دو شنبه دیروز و امروز کلاس داشتم ، دیروز نعیمه اینااومدن شب خونه ما موندند و ظهر که می رفتم مدرسه پیش بچه ها موند و امروز هم من با ال آی رفتم خونه نعیمه و علی هم که شیفت صبح بود خودش اومد . بعد از ظهر هم مراسم چهلم فامیلمون بود که در کربلا فوت کرده بود . نعیمه بچه هارو برده بود مسجد من هم خودم از مدرسه در اومدم ورفتم .روحش شاد اینجا بچه ها حضر شدن برن مسجد ...