زردقناريهاي مامان وبابا
26 ارديبهشت .جمعه يازده سال پيش روز تولد علي (26ارديبهشت)مثل امسال افتاده بود جمعه .دقيقه به دقيقه اونروز يادمه به نظرم خيلي زود گذشت حالا علي براي خودش مردي شده تو كارهاي خونه كمك مي كنه ،خريد ميره ،از ال اي مراقبت مي كنه و... دلت ابي تر از دريا عزيزم ،به كامت شادي دنيا عزيزم ،الهي دايما چون گل بخندي ،شب وروزت خوش وزيبا عزيزم بعداز ظهر رفتيم مراسم اولين جمعه خواهر زاده دامادمون كه چند روز پيش فوت كرده بود .خدارحمتش كنه چون جون بود مراسمش خيلي تو روحيمون تاثير گذاشت واومدني با هانيه ونعيمه پياده برگشتيم .تازه رسيده بوديم خونه كه نعيمه زنگ زد بياين خونه ي ما ومام از خدا خواسته رفتيم ...
نویسنده :
مامان علی
22:40